در اینجا، داستان «تپههایی همچون فیلهای سفید» را تحلیل و بررسی میکنیم تا با مفاهیم و نمادهای آن بهتر آشنا شویم.
موقعیت زمانی-مکانی و اسامی
داستان «تپههایی همچون فیلهای سفید» در روزی نامشخص و نزدیک درهای، اتفاق میافتد. شخصیتهای این داستان، زنی است به نام «جیگ» و مردی که نامی ندارد. جیگ در زبان فارسی معادل کلمه «عروسک» یا «بازیچه» است؛ پس میتوانیم نتیجه بگیریم که در داستان، زن، نقش بازیچه را ایفا میکند. از آنجایی که همینگوی هیچ نامی برای مرد آمریکایی در نظر نگرفتهاست، او میتواند هر کسی باشد. همچنین مرد آمریکایی، نمایی از شخصیت همینگوی را به ما نشان میدهد. همینگوی، فرد بسیار ماجراجویی بوده، زندگی دقیق و مشخصی نداشته و همواره به جاهای مختلف سفر میکردهاست.
جدا افتادگی میان شخصیتها
این دو فرد در کافهای نزدیکی ایستگاه راه آهن و رو به روی دره مینشینند تا کمی استراحت کنند. دره میتواند نشان دهنده جدا افتادگی و یا بیگانگی بین زن و مرد باشد. کما اینکه ما از دیالوگهای آنها متوجه میشویم، آنها به خوبی قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نیستند. بنابراین نوشیدنی سفارش میدهند و سر خودشان را گرم میکنند تا از تنشی که بینشان هست، فاصله بگیرند. از طرفی، موقعیت داستان که در نزدیکی ریلهای قطار است، تفاوت این دو شخصیت را به خوبی نشان میدهد.
نکاتی درباره نوشیدنیها
نکتهای که در رابطه با نوشیدنیها وجود دارد این است که مرد نوشیدنیاش را بدون آب سفارش میدهد و زن با آب. کسی که نوشیدنی را بدون آب میخورد، در تلاش است که در لحظه از آن لذت ببرد و کسی که با آب نوشیدنیاش را میخورد، در واقع میخواهد از تلخیاش بکاهد و در دراز مدت از آن لذت ببرد. این میتواند نماینگر دو دیدگاه کاملا متفاوت باشد: مرد میخواهد در زمان حال بیشترین لذت را از زندگی ببرد اما زن خواستار لذت کمتر و با مدت زمان بیشتر است و در جایی که او از شیرین بیان حرف میزند، به این موضوع اشاره میکند که برای داشتن لذت باید یک سری درد و مصیبت را از سر گذراند.
چرا اسم داستان «تپههایی همچون فیلهای سفید» است؟
بعد از مدتی، زن به چشم انداز رو به رویش نگاه میکند. مهمترین قسمت داستان – که نام داستان هم برگرفته از آن است – جایی است که زن تپهها را به فیلهای سفید تشبیه میکند. فیل سفید در هندوستان، حیوان بسیار مقدسی بوده و نگهداری از آن بسیار سخت و هزینه بر است. این حیوان از آنجایی که بسیار ظریف و نحیف است، تنها جنبه تزئینی دارد و برای هیچ کار دیگری از آن استفاده نمیکنند. در واقع اینجا تپههایی همچون فیلهای سفید، نماد زنی باردار و بچهای است که قرار است به دنیا بیاید. مرد معتقد است که داشتن بچه، زیبا و مقدس است اما هیچ کاربردی برایش ندارد و از اینها گذشته، جلوی دست و پایشان را میگیرد اما زن میخواهد بچه به دنیا بیاید؛ چرا که زن شاهد قسمت سرسبز و بارور تپههاست و مرد سرزمینی را میبیند که سوخته و بی آب و علف است.
انتخابهای گریز ناپذیر
در آخر داستان، مرد برای بردن چمدانها از جا برمیخیزد. او در امتداد خطهای آهن، به دنبال قطار میگردد. قطار در اینجا نماد زندگی در حرکت و خطهای آهن نشان دهنده دودلی مرد است. در میخانه، او مردمی را میبیند که منتظر قطار هستند. انتظار، بزرگترین پرسش انسان غربی در سراسر قرن بیستم بودهاست؛ انتظار برای اینکه چه چیزی قرار است رخ بدهد. ایستگاه قطار، در هر جایی که باشد، نمایانگر انتظار است. همه ما، در حالیکه منتظر رسیدن قطار هستیم، در مرکز انتخاب قرار داریم. میتوانیم لحظاتی را در کافهای سپری کنیم و برای ادامه راه تصمیم بگیریم. ولی باید آگاه باشیم دیر یا زود قطار از راه میرسد و ما ناچار هستیم که انتخاب کنیم: بمانیم یا برویم.
برای مطالعه داستان «تپههایی همچون فیلهای سفید» کلیک کنید: http://negarabasian.ir/233
5 دیدگاهها
13
نوشته شده در ۷:۵۹ ب.ظ - اسفند ۴, ۱۴۰۰خیلی خوب بود
نگار
نوشته شده در ۹:۲۱ ب.ظ - اسفند ۴, ۱۴۰۰ممنونم 😍🌼
نگار
نوشته شده در ۷:۰۹ ق.ظ - اسفند ۵, ۱۴۰۰خیلی جامع و مفید بود نگار جان عالی هستی
نگار
نوشته شده در ۹:۳۱ ب.ظ - اسفند ۹, ۱۴۰۰ممنونم از توجه و حمایتتون ❤🙌🏼
مهدی ابراهیم نژاد
نوشته شده در ۲:۳۰ ب.ظ - مهر ۲۷, ۱۴۰۱تحلیل خوبی بود نگار جان.
راستش وقتی داستان و خوندم برام معمولی بود. اون حالت بلاتکلیفی، انتظار و تفاوت نگاه زن و مرد رو ازش دریافت کردم، اما آنچنان روم تاثیرگذار نبود. تا حد زیادی با نمادهایی که از توی فضا و شخصیتهای داستان کشف کردی موافقم، و این تحلیلت داستان رو از ابهامی که برام داشت در آورد و جالبترش کرد. ترجمهت هم روون بود از نظر من.
آفرین به تو.