این شفا برسد به دست مجروحترین رویاها
«من آدمی که تو میشناسی نیستم.» سعی میکند جلوی خندهاش را بگیرد. جدّی ادامه میدهم:«واقعا نیستم، نمیتونم پشت کله هم انقدر بدوم [شانه بالا میاندازم]
«من آدمی که تو میشناسی نیستم.» سعی میکند جلوی خندهاش را بگیرد. جدّی ادامه میدهم:«واقعا نیستم، نمیتونم پشت کله هم انقدر بدوم [شانه بالا میاندازم]
آخرین دیدگاهها